samedi 15 décembre 2012

آلبوم قدیمی



ای پرنده ی مهاجر ای پر از شهوت رفتن 
فاصله قد یه دنیاست بین دنیای تو و من 
تو رفیق شاپركها من تو فكر گله مونم 
تو پی عطر گل سرخ من حریص بوی نورم 
دنیای تو بی نهایت همه جاش مهمونی نور 
دنیای من یه كف دست روی سفق سرد یك گور 
من دارم تو آدمكها میمیرم 
تو برام از پریا قصه می گی 
من توی پیله ی وحشت می پوسم 
برام از خنده چرا قصه میگی 
كوچه ژس كوچه ی خاكی درو دیوار شكسته 
آدمای روستای با پاهای پینه بسته 
پیش تو یه عكس تازه ست 
واسه آلبوم قدیمی 
یا شنیدن یه قصه ست از عاشق قدیمی 
برای من زندگی اینه پر وسوسه پر غم 
یا مثل نفس كشیدن پر لذت دمادم 
ای پرنده ی مهاجر ای همه شوق پریدن 
خستگی كوله باره روی رخوت تن من 
مثل یه پلنگ زخمی پر وحشت نگاهم 
می میرم اما هنوزم دنبال یه جون پناهم 
نباید مثل یه سایه  زیر پاها زنده باشیم 
مثل چتر خورشید باید روی برج دنیا باشیم 


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire