گل نازم
ماه
شب تارم
بیا بیا
که دلم برایت تنگ شده است
نمیدانم تا چه زمانی دلت همچون سنگ است
بهار با شکوفه کردن گل های گندم آمد
من با درد دل (دوری از تو) تنها مانده ام
رهایم کرده ای با دلی پر از درد
دلم از حرف های مردم خون شده
گفته بودی همزمان با فصل بهار می آیم
پس چرا نمی آیی؟
حالا
دیگر به بی وفایی تو پی برده ام
از یادت رفته ام
با من چنین نکن ای گل نازنین ام
بیا که بدون تو
شب هایم بی مهتاب است
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire