vendredi 22 février 2013

شب های بی مهتاب


 گل نازم
 ماه 
شب تارم

بیا بیا 
که دلم برایت تنگ شده است
نمیدانم تا چه زمانی دلت همچون سنگ است
بهار با شکوفه کردن گل های گندم آمد
من با درد دل (دوری از تو) تنها مانده ام
رهایم کرده ای با دلی پر از درد
دلم از حرف های مردم خون شده
گفته بودی همزمان با فصل بهار می آیم
 پس چرا نمی آیی؟ 
حالا
 دیگر به بی وفایی تو پی برده ام
از یادت رفته ام
 با من چنین نکن ای گل نازنین ام
بیا که بدون تو 
 شب هایم بی مهتاب است


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire