lundi 11 février 2013

MAHASTI, این تو و این دل من


به خانه‌ام ز تو آیینه‌ای به جا مانده است
نشانه‌ایست کز آن روی دلگشا مانده است

گرفته زنگ غم و گشته پای تا سر چشم
ز بس که چشم به راه تو دلربا مانده است

از این نگاه غریبی که می‌کند پیداست
که سخت دور ز دیدار آشنا مانده است

دلش فسرده ز هجر است و دیده‌اش حیران
که تا چه کرده و دور از رخت چرا مانده است


Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire